واقعا بد اوردم
امروز به معنای واقعی بدترین روز دنیا بود
امروز به معنای واقعی بدترین روز دنیا بود
مامان ایسو بیا بڠلم کن که دیگه جنی ای وجود نداره بیا دارم جون میدم حالم بده سرماخوردگی لعنتی تا چع حد میتونی بد باشی؟
سه تا امپول اونم سفازولین که پام فلج شه؟
بدنم سنگین شده داغ شدم اونوقت حس لرز دارم :'/
داغ داغ شدم دارم تو تب میسوزم هیچ کوفتی نخوردم دوروزه حالم بد میشه بازور بهم دوقاشق غذا میدن
قراره دارم بزنن چون خالم اصرار داره برن تو روبیکا که از مال مامانم قایمکی استفاده میکردم اونوقت بفهمه مریض نمیشناسه به چیزم میده کمک چشام وا نمیشه
داری سرد میشی،یخ میشی، خشک میشی بامن...
حوصلم.....
+چرا بهش اون حرفارو زدی؟
_کدوم حرفا؟ زده به سرت؟
+من ؟اره زده به سرم چون تحمل ندارم فحاشی هات به مامانمو بشنوم
_به تو مربوط نیست ..هرچیه بین منو مادرته!
+ولی تو حق نداشتی ..حق نداشتی تو روحشو کشتی :)
تو روحشو با توهینات بهش شکوندی..مگه چیکار کرد جز خوبی بهت بود؟:)
تو مجرمی !
شرمنده که نتونستم با بعضیاتون خوب باشم..
جایگاه من تو زندگی آدمایی که دوستشون دارم از نظر اولویت و اهمیت،آخر صفه آدمای زندگیشونه...
من رو برایان کراشم درسته زیاد باهاش برخورد نداشتم و فقط خواننده وبش بودم
...
جواب کامنت هیشکس تو خصوصیو نمیدم راجب این موضوع
بای
همینطور که میبینید سرما خوردم و دارم زهرمار میخورم🌝
زهرمار میقولید؟
وای خیلی بد مزست
دیشب نتونستم خوب بخوابم گلودرد وسردرد و سوزش گلو هم روش دست به دست هم دادن تا دیشب عین جغد بیدار بمونم منم که از شانس گندم همیشه صبحیم تا یه سال دیگه و هفت صبح بلند شدم اونم بازور و با خستگی بازور یه لقمه مربای هویجی که عاشقشم و خوردم و یه لیوان چایی بعد حاضر که شدم پایین بابام تو ماشین منتظرم بود ، باابام شده اژانس شخصی من 😐 ازین به بعد با اون میرم میگه دانشگاهم بری خودم میبرم میارمت دخترم نمیزارم تنها بره ولی داداشتو چرا اون باید خودش بره مرد شده انگار من الان نینی کوچولوم😐
الانم خسته کوفته از مدرسه اومدم ولو شدم رو تخت برا شما مینویسم
دستو پامم یخ کرده ناموصا تو مدرسه اینطوری نبود
وای خیلی چیزا دلم میخاد پست کنم که یکیش مربوط به مامان ایسوست ههه به اون میگم تو وبش پست میکنه 😊
همین دیه خیلی زر زدم
سوجین نمونه بارزشه عزیزم😐 💗
متاسفانه نمیدونم فقط من گیرشم یا بقیه هم هستن دوستان🙋💗