رز خونی

۶ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است
Jennie(بیان)
Jennie(بیان) يكشنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۴:۱۱ ب.ظ

مهم اینه

من هیچ دوستی ندارم که نگرانم بشه نه مجازی نه ربل همین 

لیاقت میخاست ک نداشتم..

Jennie(بیان)
Jennie(بیان) سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۵۲ ب.ظ

عااااااااااااااحححححح

سلام

اولا قبل شروع کردن غر غرام بگم خیلی گاوید که سر نمیزنید بهم 

دومن اه پهلوهام باد خورده درد میکنه  فاک می فاکک 

سومن امتحان جامعه شناسیمو ریدم صفر شدم چون تقلبمو از زیر رستم بیرون کشید

چهارمن تو کلاس جدیدا خل شدم به همه جا بچه ها کار دارم

پنجمن به حد زیادی بستنی شیری شکلاتی میخورم

ششمن  دلم واسه معلم فلسفمون تنگ شده 

 هفتمن دلم واسه معلم فنون سابقم بهترین معلم دنیا فرشته ترین فرشته های دنیا تنگ شده 

هشتمن ریاضی امتحان دارم و فوووول فوووولم 

 نهمن  زبانمو از  پنج نمره سه شدم:/

دهمن  من فهمیدم عاشق  کیک کدوام خیلی خوشمزس یه مدل خاصیه حتما بخورید

یازدهمن  فردا امتحان تاریخ سه درس دارم 

 دوازدهمن من میخام از کراشم خاستگاری  کنم ://

سیزدهمن  تو بلاگفا بیش از حد پست میزارم و   هرسریم پستام میره وبلاگا بروز شده

چهاردهمن  اعتراف میکنم  حس  کوچیکی  نسبت به پسرای کوچک تر از خودم دارم مثلا همسایمون که نهمه   از منم زده بالا تر نردبون شده ماشالله:/

 پونزدهمن اعتراف میکنم  برای اولین بار رلمو بوسیدم و بقیش  بماند:/

شونزدهمن با معلم ریاضیم خیلی  راحتم زود گرم میگیرم 

هیفدهمن   ویلچری گند اخلاق کلاسمون  کلاسشو عوض کرد ولی بقیه ام ازش  ناراضین 

هیجدهمن  میخام  برم  با  مظلوم نمایی معلم  فنون سابقمو برگردونم معلم فعلی کلاسو با پادگان اشتباه گرفته  ازش بدم میاد:/

نوزدهمن  عکسای  جدید گرفتم که میزارمش 

 بیستمن من رو همه لیساها کراشم  بیاید شوگر مامی مجازیم شید  

بیستویکمن استثنا من رولم اولزانگه درواقع و ایسو اومام  منو اولزانگ بدنیا اورده است و

بیستو دومن استثناعن  اریک اپام شده   هههه 

همین بیاید بحرفیم

【 𝗝𝗶𝘄𝗼𝗼 】 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 ..
Last Comments :
Jennie(بیان)
Jennie(بیان) يكشنبه, ۸ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۴۷ ب.ظ

احساسی ترین لحضه ام+هانا

سلام خب امروز که اومدم خونه خستگی امونمو بریده بود اره... نشستم فلسفه درس شیرینی که عاشقشم و خوندم اخه فردا سه درس امتحان داریم و همرو فول فولم. بعدشم به وقت تلف کردن تو نت گذروندم امروز تو مدرسه. زنگ خونه که خورد خیلی اتفاق جالبی. افتاد و فهمیدم فقط من ازون معلم خوشم نمیاد و باهاش احساس ارامش نمیکنم! دوازدهمیه نمره. فنونش توسط معلم فعلیش که معلم منم هست کم شده بود و خیلی ناراحت بود چون معتقد بود. درست نوشته. اومد پیش. معلم سابقمون که همه دوسش داریم و گفتم باهاش احساس ارامش داری ... شروع کرد شکایت و گریه کردن. دلش طاقت نیاورد و بغلش کرد منم داشت گریم میگرفت با بغض لب زدم ..خانم ماهم همه خیلی دلتنگتونیم یدفعه دیدم داخل اغوشش جا شدم :)) پقی زدم زیر گریه ..خندید گفت دخترای گنده شدید. چندوقت دیگه میرید تو جاهای بزرگتر من که نیستم بازم میخایید گریه کنید? دیگه چیزی نگفتم از اغوشش بیرون اومدم و خداحافظی کردیم. و رفت و رفتم اهاااا زیادی احساسی شد. اینم بگم مدرسه بخاطر. شعارایی که هفته پیش دادیم. میخاد ازم تعهد بگیره و میترسم اخه مرض داشتم رفتم شعار دادم ... خلاصه ...اره همین

++هانا میشه بیای خصوصی؟:')

𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 .. 𝙃𝙖𝙧𝙫𝙚𝙮 ..
Last Comments :
Jennie(بیان)
Jennie(بیان) جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۰۵:۳۲ ب.ظ

𝐻𝐵𝒟 𝑀𝓎 𝒜𝓃𝓎

y̷o̷u̷'̷r̷e̷ ̷s̷p̷e̷c̷i̷a̷l̷

عزیزم هدیه ی من برات یه دنیا عشقه
زندگیم با بودنت درست مثله بهشته
تو خونه سبد سبد گلهای سرخ و میخک
عزیزم دوستت دارم تولدت مبارک :")

شوخی کردمممممممم

تولدت مبارک انی شی امروز کلی خوش بگذرونننننن

امیدوارم واسه همیشه خوشگل و ناناس و کوشولو بمونی پیر نشییییی

بوس بهت عزیزمممممم

 

امشب ازوهای قشنگ قشنگ بکن مطمعنم بهش میرسییی8-8

و هیققق ببقشید دیرشد من تو تبریک اصن گود نیستم و به لطف ایسو و جیوو و بقیه دوهزاریم افتااااد هزارتا کاردارم وای وایییی

Jennie(بیان)
Jennie(بیان) دوشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ

00:00

بخند که محو چشای زیباتم ماه من

00:00

Made By Farhan TempNO.7